معنی فارسی cranely

B1

کرانی، به سبکی از حرکت یا حالت اشاره دارد که شبیه به یک پرنده است.

Describes a manner of movement or posture that resembles that of a crane.

example
معنی(example):

او به طور کرانی راه می‌رفت، گویی می‌خواست پرنده‌ای را تقلید کند.

مثال:

He walked cranely, as if he was trying to imitate a bird.

معنی(example):

هنرمند، شکل را به طور کرانی خم شده نقاشی کرد.

مثال:

The artist painted the figure cranely bending over.

معنی فارسی کلمه cranely

: معنی cranely به فارسی

کرانی، به سبکی از حرکت یا حالت اشاره دارد که شبیه به یک پرنده است.