معنی فارسی cranemanship
B1عمل و هنر هدایت و کنترل جرثقیل از طریق مهارت و تجربه.
The skill or art of operating a crane.
- NOUN
example
معنی(example):
عمل جرثقیلداری به مهارت و تمرین نیاز دارد.
مثال:
Cranemanship requires skill and practice.
معنی(example):
هنر جرثقیلداری به مرور زمان آموخته میشود.
مثال:
The art of cranemanship is learned over time.
معنی فارسی کلمه cranemanship
:
عمل و هنر هدایت و کنترل جرثقیل از طریق مهارت و تجربه.