معنی فارسی cranioscopical

B1

کرانیوسکوپیک، صفتی برای توصیف روش‌ها یا مطالعات مربوط به کرانیوسکپی.

Adjective relating to the examination of the skull.

example
معنی(example):

تحلیل کرانیوسکوپیک اطلاعات مهمی در مورد وضعیت بیمار فاش کرد.

مثال:

The cranioscopical analysis revealed important information about the patient's condition.

معنی(example):

مطالعات کرانیوسکوپیک در عصب‌شناسی ضروری هستند.

مثال:

Cranioscopical studies are essential in neurology.

معنی فارسی کلمه cranioscopical

: معنی cranioscopical به فارسی

کرانیوسکوپیک، صفتی برای توصیف روش‌ها یا مطالعات مربوط به کرانیوسکپی.