معنی فارسی craniostosis
B1کرانیوستوزیس، به وضعیت غیرطبیعی جوش خوردگی زودهنگام جمجمه اشاره دارد.
An abnormal condition related to premature fusion of skull bones.
- NOUN
example
معنی(example):
کرانیوستوزیس معمولاً در نوزادی تشخیص داده میشود.
مثال:
Craniostosis is often diagnosed in infancy.
معنی(example):
ممکن است برای کرانیوستوزیس نیاز به مداخله جراحی باشد.
مثال:
Surgical intervention may be required for craniostosis.
معنی فارسی کلمه craniostosis
:
کرانیوستوزیس، به وضعیت غیرطبیعی جوش خوردگی زودهنگام جمجمه اشاره دارد.