معنی فارسی crannage

B1

فرایند یا روش به کارگیری و نگهداری از تجهیزات و دستگاه‌ها.

The process or method of using and maintaining equipment and machinery.

example
معنی(example):

نصب کرانج سیستم نیاز به نگهداری منظم دارد.

مثال:

The crannage of the system requires regular maintenance.

معنی(example):

نصب مناسب کرانج اطمینان حاصل می‌کند که ماشین‌آلات به طور موثر عمل کنند.

مثال:

Proper crannage ensures the machinery runs efficiently.

معنی فارسی کلمه crannage

: معنی crannage به فارسی

فرایند یا روش به کارگیری و نگهداری از تجهیزات و دستگاه‌ها.