معنی فارسی cransier
B1قرانسیه، نوعی گیاه یا جزء طبیعی با رنگهای جذاب و زنده.
A type of plant or natural component known for bright, appealing colors.
- OTHER
example
معنی(example):
قرانسیه به رنگهای زندهاش شناخته شده بود.
مثال:
The cransier was known for its vibrant colors.
معنی(example):
در طول جشنواره، قرانسیه نقطه کانونی بود.
مثال:
During the festival, the cransier was the centerpiece.
معنی فارسی کلمه cransier
:
قرانسیه، نوعی گیاه یا جزء طبیعی با رنگهای جذاب و زنده.