معنی فارسی crayoned

A1

عمل رنگ‌آمیزی یا طراحی با استفاده از شمع‌ها یا رنگ‌نرهایی مشابه.

Past tense of crayon, meaning to color or draw using crayons.

verb
معنی(verb):

To draw with a crayon.

example
معنی(example):

کودک یک تصویر از خورشید با رنگ‌های شمعی رنگ‌آمیزی کرد.

مثال:

The child crayoned a picture of a sun.

معنی(example):

او تمام صفحه را با رنگ‌های درخشان شمعی رنگ‌آمیزی کرد.

مثال:

She crayoned all over the page with bright colors.

معنی فارسی کلمه crayoned

: معنی crayoned به فارسی

عمل رنگ‌آمیزی یا طراحی با استفاده از شمع‌ها یا رنگ‌نرهایی مشابه.