معنی فارسی creakier
A2جیرجیرکننده، توصیف صدایی که هنگام حرکت (معمولاً از چوب) بوجود می‌آید و به نوعی تنش اشاره دارد.
Comparative form of creaky, describing something that produces a creaking sound.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Tending to creak
معنی(adjective):
Worn down by overuse; decrepit
معنی(adjective):
Arthritic or rheumatic
معنی(adjective):
Of or relating to a special kind of phonation in which the arytenoid cartilages in the larynx are drawn together, compressing the vocal folds.
مثال:
creaky tone
example
معنی(example):
تخته‌های قدیمی بیشتر از تخته‌های جدید جیرجیر می‌کنند.
مثال:
The old floorboards creakier than the new ones.
معنی(example):
پس از سال‌ها استفاده، در قدیمی بیشتر جیرجیر می‌کرد.
مثال:
After years of use, the old door became creakier.
معنی فارسی کلمه creakier
:
جیرجیرکننده، توصیف صدایی که هنگام حرکت (معمولاً از چوب) بوجود می‌آید و به نوعی تنش اشاره دارد.
