معنی فارسی creaks
B1 /kɹiːks/صدای بلند و ناخوشایند ناشی از حرکت یک شی که معمولاً به دلیل فرسودگی یا ناهمواری است.
To make a long high sound when being moved or when pressure is applied.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
The sound produced by anything that creaks; a creaking.
verb
معنی(verb):
To make a prolonged sharp grating or squeaking sound, as by the friction of hard substances.
معنی(verb):
To produce a creaking sound with.
معنی(verb):
To suffer from strain or old age.
example
معنی(example):
در باز قدیمی وقتی باز می‌شود، صدا می‌دهد.
مثال:
The old door creaks when it opens.
معنی(example):
زمین زیر پای من صدا می‌دهد.
مثال:
The floor creaks under my feet.
معنی فارسی کلمه creaks
:
صدای بلند و ناخوشایند ناشی از حرکت یک شی که معمولاً به دلیل فرسودگی یا ناهمواری است.
