معنی فارسی creamlaid
B1توصیفی برای بافت یا رنگی که شبیه خامه است.
A description pertaining to a texture or color resembling cream.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پارچه خامهای هنگام لمس احساس لوکسی میکرد.
مثال:
The creamlaid fabric felt luxurious to touch.
معنی(example):
او برای مهمانی شام یک رومیزی خامهای خرید.
مثال:
He bought a creamlaid tablecloth for the dinner party.
معنی فارسی کلمه creamlaid
:
توصیفی برای بافت یا رنگی که شبیه خامه است.