معنی فارسی credentialing
B1فرایند بررسی و تأیید صلاحیت یا مدارک یک فرد برای انجام وظایف خاص.
The process of verifying qualifications or credentials of an individual for specific tasks.
- verb
verb
معنی(verb):
To furnish with credentials
example
معنی(example):
فرایند صدور مجوز اطمینان میدهد که حرفهایها واجد شرایط هستند.
مثال:
The credentialing process ensures that professionals are qualified.
معنی(example):
صدور مجوز برای حفظ استانداردها در زمینه بهداشت و درمان مهم است.
مثال:
Credentialing is important for maintaining standards in healthcare.
معنی فارسی کلمه credentialing
:
فرایند بررسی و تأیید صلاحیت یا مدارک یک فرد برای انجام وظایف خاص.