معنی فارسی creditless
B1بدون اعتبار یا ظرفیت مالی برای قرض گیری.
Lacking credit or a credit history.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شخص بدون اعتبار برای پیدا کردن وام مشکلاتی داشت.
مثال:
The creditless individual struggled to find loans.
معنی(example):
بدون اعتبار بودن میتواند اجاره یک آپارتمان را دشوار کند.
مثال:
Being creditless can make it hard to rent an apartment.
معنی فارسی کلمه creditless
:
بدون اعتبار یا ظرفیت مالی برای قرض گیری.