معنی فارسی creditworthinesses
B1اعتبارسنجی، معیاری برای سنجش قابلیت وامگرفتاری یک فرد یا سازمان.
The assessment of a borrower's ability to repay debts, often used by lenders.
- NOUN
example
معنی(example):
اعتبارسنجها قبل از اعطای وام، اعتبار افراد را بررسی میکنند.
مثال:
Lenders check creditworthinesses before granting loans.
معنی(example):
درک اعتبارسنجیها میتواند به شما کمک کند تا مالیاتهای خود را بهتر مدیریت کنید.
مثال:
Understanding creditworthinesses can help you manage your finances better.
معنی فارسی کلمه creditworthinesses
:
اعتبارسنجی، معیاری برای سنجش قابلیت وامگرفتاری یک فرد یا سازمان.