معنی فارسی creeded
B2پایبند به اعتقادات، به حالتی اشاره دارد که افراد با یک گروه یا ایدئولوژی به واسطهٔ اعتقادات مشترک به هم پیوند دارند.
Having been established or bound by a creed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جامعه توسط اعتقادات مشترکشان پایبند شد.
مثال:
The community was creed-ed by their shared beliefs.
معنی(example):
آنها در احساس قوی از وحدت به یکدیگر وابسته بودند.
مثال:
They felt creed-ed in a strong sense of unity.
معنی فارسی کلمه creeded
:
پایبند به اعتقادات، به حالتی اشاره دارد که افراد با یک گروه یا ایدئولوژی به واسطهٔ اعتقادات مشترک به هم پیوند دارند.