معنی فارسی creeling
B1ناله کردن، صداهای غیرطبیعی ایجاد کردن به دلیل درد یا ناراحتی.
To make a sound of pain or distress.
- VERB
example
معنی(example):
گوزن از درد ناگهانی ناله میکرد.
مثال:
The deer was creeling from the sudden pain.
معنی(example):
پس از سقوط، او را از دور ناله کنان میشد شنید.
مثال:
After the fall, he could be heard creeling in the distance.
معنی فارسی کلمه creeling
:
ناله کردن، صداهای غیرطبیعی ایجاد کردن به دلیل درد یا ناراحتی.