معنی فارسی creepered

B1

به آرامی و به طور محتاطانه حرکت کردن یا بالا رفتن، معمولاً در شرایط خاص.

To move carefully or quietly, often to avoid being noticed.

example
معنی(example):

او به آرامی به دیوار تسلق کرد تا منظره را ببیند.

مثال:

He creepered up the wall to see the view.

معنی(example):

کودک به آرامی از کنار سگ خوابیده گذشت.

مثال:

The child creepered past the sleeping dog.

معنی فارسی کلمه creepered

: معنی creepered به فارسی

به آرامی و به طور محتاطانه حرکت کردن یا بالا رفتن، معمولاً در شرایط خاص.