معنی فارسی crenately

B1

به شکلی که دارای لبه‌های بریده یا روشن است.

In a manner characterized by having crenations or notches.

example
معنی(example):

برگ به‌صورت کرناته شکل گرفته بود و الگوهای مشخصی داشت.

مثال:

The leaf was crenately shaped, with distinct patterns.

معنی(example):

لبه‌های صدف به صورت کرناته تزئین شده بودند.

مثال:

The edges of the shell were crenately adorned.

معنی فارسی کلمه crenately

: معنی crenately به فارسی

به شکلی که دارای لبه‌های بریده یا روشن است.