معنی فارسی creneling

B2

کرنل‌گذاری به عمل ایجاد کرنل‌ها بر روی سطوح اشاره دارد که برای زیبایی و حفاظت استفاده می‌شود.

The act of decorating a surface with crenellations.

example
معنی(example):

کرنل‌گذاری سقف لمسی زینتی به ساختمان افزود.

مثال:

Creneling the roof added an ornate touch to the building.

معنی(example):

کرنل‌گذاری محافظت بهتری در برابر مهاجمان فراهم کرد.

مثال:

The creneling provided better protection against invaders.

معنی فارسی کلمه creneling

: معنی creneling به فارسی

کرنل‌گذاری به عمل ایجاد کرنل‌ها بر روی سطوح اشاره دارد که برای زیبایی و حفاظت استفاده می‌شود.