معنی فارسی crepiness
B1احساس ترس و ناامنی ناشی از حضور چیزهایی که ممکن است خطرناک یا ترسناک باشند.
A feeling of fear or unease, often related to something that is strange or unsettling.
- NOUN
example
معنی(example):
خانه قدیمی در نور کم حال و هوای عجیبی داشت.
مثال:
The old house had a feeling of crepiness in the dim light.
معنی(example):
چشمهای او حال و هوای عجیبی داشت که همه را ناراحت کرد.
مثال:
Her eyes held a crepiness that made everyone uncomfortable.
معنی فارسی کلمه crepiness
:
احساس ترس و ناامنی ناشی از حضور چیزهایی که ممکن است خطرناک یا ترسناک باشند.