معنی فارسی crepitus
C2صدای خفیفی که در مفاصل ایجاد میشود و میتواند نشاندهنده مشکلات دارویی باشد.
A medical term referring to a crackling or popping sound in joints.
- noun
noun
معنی(noun):
Grating, crackling or popping sounds and sensations experienced under the skin and joints.
example
معنی(example):
زانویم زمانی که آن را خم کردم صدای کرپیتوس داد.
مثال:
My knee made a crepitus sound when I bent it.
معنی(example):
کرپیتوس میتواند نشاندهنده مشکلات مفصلی باشد.
مثال:
Crepitus can indicate joint problems.
معنی فارسی کلمه crepitus
:
صدای خفیفی که در مفاصل ایجاد میشود و میتواند نشاندهنده مشکلات دارویی باشد.