معنی فارسی cressed
B1قشنگ کردن، عمل افزودن زیبایی یا کیفیت به چیزی.
Cressed, the act of enhancing the beauty or quality of something.
- VERB
example
معنی(example):
او اثر هنری خود را با یک پوشش براق قشنگ کرده است.
مثال:
She cressed her artwork with a glossy finish.
معنی(example):
هنرمند خاک رس را برای بهبود بافت آن قشنگ کرده است.
مثال:
The artist cressed the clay to enhance its texture.
معنی فارسی کلمه cressed
:
قشنگ کردن، عمل افزودن زیبایی یا کیفیت به چیزی.