معنی فارسی cretify
B1عملیاتی که طی آن نمونههای معدنی یا زمینشناسی را به شکل خاصی میبخشد.
To transform or treat geological or mineral samples in a specific manner.
- VERB
example
معنی(example):
پژوهشگران برنامهریزی کردند تا نمونههای معدنی را برای آزمایش کرتهفیک کنند.
مثال:
The researchers planned to cretify the mineral samples for testing.
معنی(example):
این فرآیند به هدف کرتهفیک کردن نمونههای مختلف زمینشناسی است.
مثال:
This process aims to cretify various geological specimens.
معنی فارسی کلمه cretify
:
عملیاتی که طی آن نمونههای معدنی یا زمینشناسی را به شکل خاصی میبخشد.