معنی فارسی cricothyroid
B2عضلهای در گردن که به تنظیم صدا کمک میکند.
A muscle located in the neck that assists in adjusting the tension of the vocal cords.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or pertaining both to the cricoid and the thyroid cartilages.
example
معنی(example):
عضله کرکوتیروئید به تنظیم تنش حنجره کمک میکند.
مثال:
The cricothyroid muscle helps adjust the tension of the vocal cords.
معنی(example):
پزشکان در مطالعات آناتومی در مورد کرکوتیروئید میآموزند.
مثال:
Doctors learn about the cricothyroid during anatomy studies.
معنی فارسی کلمه cricothyroid
:
عضلهای در گردن که به تنظیم صدا کمک میکند.
