معنی فارسی crimeridden

B1

محل یا منطقه‌ای که به شدت درگیر جرائم و犯罪 است و به همین دلیل احساس ناامنی و خطر می‌کند.

An area that is heavily affected by crime, often leading to unsafe conditions.

adjective
معنی(adjective):

Plagued with crime.

مثال:

It's the most crimeridden housing estate in Britain.

example
معنی(example):

محله پر از جرم بود و خیلی ناامن بود.

مثال:

The neighborhood was crimeridden and very unsafe.

معنی(example):

بسیاری از خانواده‌ها از مناطق پرجرم مهاجرت کردند.

مثال:

Many families moved away from the crimeridden areas.

معنی فارسی کلمه crimeridden

: معنی crimeridden به فارسی

محل یا منطقه‌ای که به شدت درگیر جرائم و犯罪 است و به همین دلیل احساس ناامنی و خطر می‌کند.