معنی فارسی crimewaves

B1

تعدادی از دوره‌های زمانی که در آن‌ها فعالیت‌های مجرمانه افزایش می‌یابد و به وضوح قابل مشاهده است.

A series of periods where there is noticeable surges in criminal activity.

noun
معنی(noun):

A large increased incidence of crimes within a relatively short period of time.

example
معنی(example):

شهرها معمولاً در یک سال با چندین موج جرم مواجه می‌شوند.

مثال:

Cities often face multiple crimewaves within a year.

معنی(example):

هر موج جرم نیاز به بهبود تدابیر ایمنی جامعه را نشان می‌دهد.

مثال:

Each crimewaves highlights the need for better community safety measures.

معنی فارسی کلمه crimewaves

: معنی crimewaves به فارسی

تعدادی از دوره‌های زمانی که در آن‌ها فعالیت‌های مجرمانه افزایش می‌یابد و به وضوح قابل مشاهده است.