معنی فارسی criminol

B1

تعریف کامل به فارسی با ساختار دیکشنری: اصطلاحی برای توصیف واقعیت‌های مربوط به جنایت.

A term often associated with the criminal aspects of society.

example
معنی(example):

واژه کریمینول در بحث‌های مربوط به عدالت کیفری اغلب استفاده می‌شود.

مثال:

The criminol is often used in discussions about criminal justice.

معنی(example):

او تأثیر کریمینول بر ایمنی عمومی را تحقیق کرد.

مثال:

He researched the impact of criminol on public safety.

معنی فارسی کلمه criminol

: معنی criminol به فارسی

تعریف کامل به فارسی با ساختار دیکشنری: اصطلاحی برای توصیف واقعیت‌های مربوط به جنایت.