معنی فارسی crisps
A2 /kɹɪsps/نوعی میان‌وعده ترد و خوشمزه، معمولاً سرخ شده و با طعم‌های مختلف.
A type of thinly sliced potato snack, often fried and seasoned.
- noun
noun
معنی(noun):
A thin slice of fried potato eaten as a snack.
معنی(noun):
A baked dessert made with fruit and crumb topping
معنی(noun):
Anything baked or fried and eaten as a snack
مثال:
kale crisps
example
معنی(example):
او از خوردن چیپس در حین تماشای فیلم لذت برد.
مثال:
He enjoyed eating crisps while watching the movie.
معنی(example):
چیپس‌ها در بسیاری از کشورها یک میان‌وعده محبوب هستند.
مثال:
Crisps are a popular snack in many countries.
معنی فارسی کلمه crisps
:
نوعی میان‌وعده ترد و خوشمزه، معمولاً سرخ شده و با طعم‌های مختلف.
