معنی فارسی criteriia
B2مجموعهای از اصول یا معیارهایی که برای ارزیابی یا تصمیمگیری استفاده میشود.
A set of standards or principles by which something is judged or decided.
- NOUN
example
معنی(example):
معیارها برای پذیرش امسال سختگیرانه است.
مثال:
The criteria for admission are strict this year.
معنی(example):
ما چندین معیار برای ارزیابی مؤثر پروژه تعیین کردیم.
مثال:
We set multiple criteria to evaluate the project effectively.
معنی فارسی کلمه criteriia
:
مجموعهای از اصول یا معیارهایی که برای ارزیابی یا تصمیمگیری استفاده میشود.