معنی فارسی criticalness
B2اهمیت بحرانی، وضعیتی که نیازمند توجه و اقدام فوری است.
The quality of being critical; indicating a serious or decisive situation.
- NOUN
example
معنی(example):
اهمیت بحرانی پروژه توسط همه مورد تایید قرار گرفت.
مثال:
The criticalness of the project was acknowledged by everyone.
معنی(example):
او بر اهمیت بحرانی زمان تعیین شده تاکید کرد.
مثال:
She emphasized the criticalness of the deadline.
معنی فارسی کلمه criticalness
:
اهمیت بحرانی، وضعیتی که نیازمند توجه و اقدام فوری است.