معنی فارسی criticized
B1انتقاد شده، زمانی که کسی یا چیزی به خاطر اشکالاتش مورد توجه منفی قرار می‌گیرد.
To have expressed disapproval or to have pointed out faults or problems.
- verb
verb
معنی(verb):
To find fault (with something).
مثال:
They criticized him for endangering people's lives.
معنی(verb):
To evaluate (something), assessing its merits and faults.
example
معنی(example):
نویسنده به خاطر نظرات جنجالی‌اش مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
The author was criticized for his controversial views.
معنی(example):
آنها از جلوه‌های ویژه ضعیف فیلم انتقاد کردند.
مثال:
They criticized the movie's poor special effects.
معنی فارسی کلمه criticized
:
انتقاد شده، زمانی که کسی یا چیزی به خاطر اشکالاتش مورد توجه منفی قرار می‌گیرد.
