معنی فارسی critickin
B1نقد کردن، فرایند ارزیابی یک اثر ادبی، هنری یا فرهنگی برای تعیین ارزش و کیفیت آن.
The act of analyzing and evaluating a work of literature, art, or culture to determine its value and quality.
- OTHER
example
معنی(example):
نقد نویسنده درباره فیلم مورد استقبال خوبی قرار گرفت.
مثال:
The author's critickin of the movie was well received.
معنی(example):
نقد او نقاط ضعف در داستان را برجسته میکند.
مثال:
His critickin highlights the flaws in the plot.
معنی فارسی کلمه critickin
:
نقد کردن، فرایند ارزیابی یک اثر ادبی، هنری یا فرهنگی برای تعیین ارزش و کیفیت آن.