معنی فارسی cro

B1

صدای خاصی که معمولاً از جانوران یا وسایل نقلیه تولید می‌شود.

A specific sound typically produced by animals or vehicles.

example
معنی(example):

صدای بوق کشتی در سواحل به گوش رسید.

مثال:

The cro of the ship's horn echoed across the harbor.

معنی(example):

او صدای یک پرنده را در صبح شنید.

مثال:

He heard the cro of a bird in the morning.

معنی فارسی کلمه cro

: معنی cro به فارسی

صدای خاصی که معمولاً از جانوران یا وسایل نقلیه تولید می‌شود.