معنی فارسی croc
A2 /kɹɒk/تمساح به گونهای از خزندگان آبزی بزرگ که در مناطق گرمسیری زندگی میکنند اطلاق میشود.
A large aquatic reptile belonging to the family Crocodylidae, often found in tropical regions.
- noun
noun
معنی(noun):
A crocodile.
example
معنی(example):
ما یک تمساح را در کنار رودخانه دراز کشیده دیدیم.
مثال:
We saw a croc lounging by the river.
معنی(example):
تمساح دهانش را در آفتاب به طور وسیع باز کرد.
مثال:
The croc opened its mouth wide in the sun.
معنی فارسی کلمه croc
:
تمساح به گونهای از خزندگان آبزی بزرگ که در مناطق گرمسیری زندگی میکنند اطلاق میشود.