معنی فارسی crookedest
B1ترین و ناهموارترین، به خصوص در توصیف مسیر یا شکل.
The most crooked; referring to something that has many turns or is bent.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این خیابان در شهر، خمیدهترین است.
مثال:
This is the crookedest street in the city.
معنی(example):
او بهمنظور اجتناب از ترافیک، خمیدهترین مسیر را انتخاب کرد.
مثال:
He took the crookedest route to avoid traffic.
معنی فارسی کلمه crookedest
:
ترین و ناهموارترین، به خصوص در توصیف مسیر یا شکل.