معنی فارسی crookle

B1

کج‌کردن به معنای خم کردن یا انحراف به سمت جانبی، به ویژه در مورد اعضای بدن مانند انگشتان، به کار می‌رود.

To bend or twist something, especially relating to fingers.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت انگشتانش را هنگام تفکر کج کند.

مثال:

She decided to crookle her fingers while thinking.

معنی(example):

کج کردن انگشتان ممکن است به شما کمک کند بهتر تمرکز کنید.

مثال:

Crookling can sometimes help you focus better.

معنی فارسی کلمه crookle

: معنی crookle به فارسی

کج‌کردن به معنای خم کردن یا انحراف به سمت جانبی، به ویژه در مورد اعضای بدن مانند انگشتان، به کار می‌رود.