معنی فارسی crosiered

C1

کروز کردن، به معنای استفاده از یک عصا یا شیء شبیه به عبا در آیین‌های مذهبی است.

To use a ceremonial staff or implement, often in a religious context.

example
معنی(example):

کشیش در طول مراسم دست به کروز کرد.

مثال:

The priest was crosiered during the ceremony.

معنی(example):

او با احترام زیادی بر روی محراب کروز کرد.

مثال:

He crosiered the altar with great reverence.

معنی فارسی کلمه crosiered

: معنی crosiered به فارسی

کروز کردن، به معنای استفاده از یک عصا یا شیء شبیه به عبا در آیین‌های مذهبی است.