معنی فارسی cross section
B2مقطع عرضی، نمای داخلی یک جسم است که با برش از آن بدست می‌آید و نمای داخلی آن را نشان می‌دهد.
A shape or area that is obtained by cutting straight through something.
- noun
noun
معنی(noun):
A section formed by a plane cutting through an object, usually at right angles to an axis.
معنی(noun):
A sample meant to be representative of a whole population.
معنی(noun):
The probability that a particular nuclear reaction will take place.
example
معنی(example):
یک مقطع عرضی از درخت حلقه‌ها و الگوهای رشد آن را نشان می‌دهد.
مثال:
A cross section of the tree shows its rings and growth patterns.
معنی(example):
معمار مقطع عرضی طرح‌های ساختمان را ارائه کرد.
مثال:
The architect presented a cross section of the building plans.
معنی فارسی کلمه cross section
:
مقطع عرضی، نمای داخلی یک جسم است که با برش از آن بدست می‌آید و نمای داخلی آن را نشان می‌دهد.
