معنی فارسی cross-cut
B2ابزاری برای برش در جهتی متقاطع نسبت به بافت یک ماده.
Referring to a tool or method that cuts across the grain or natural structure.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اره برش متقاطع برای برش چوب در جهت عرض دانهها طراحی شده است.
مثال:
The cross-cut saw is designed for cutting wood across the grain.
معنی(example):
او از روش برش متقاطع برای دستیابی به یک سطح یکنواخت استفاده کرد.
مثال:
He used a cross-cut method to achieve an even finish.
معنی فارسی کلمه cross-cut
:
ابزاری برای برش در جهتی متقاطع نسبت به بافت یک ماده.