معنی فارسی cross-fertilize
B2تبادل ایده‌ها و تجربیات بین دو یا چند حوزه برای بهبود و نوآوری.
To combine ideas or concepts from different sources to create new insights.
- verb
verb
معنی(verb):
To undergo (or cause to undergo) cross-fertilization.
example
معنی(example):
دو محقق هدفشان تبادل ایده‌ها بود.
مثال:
The two researchers aimed to cross-fertilize their ideas.
معنی(example):
این همکاری به تبادل و تقویت رشته‌های مختلف علمی کمک کرد.
مثال:
The collaboration helped cross-fertilize different fields of study.
معنی فارسی کلمه cross-fertilize
:
تبادل ایده‌ها و تجربیات بین دو یا چند حوزه برای بهبود و نوآوری.
