معنی فارسی cross-sectioned

B1

به معنای برش دادن یک شیء به قسمت‌های مختلف برای نمایش اجزای داخلی است.

Describing an object that has been cut in a way that reveals its inner structure and components.

example
معنی(example):

مدل به صورت مقطع عرضی برش داده شد تا اجزای داخلی آن نمایش داده شود.

مثال:

The model was cross-sectioned to display its internal components.

معنی(example):

یک نمای برش عرضی از ماشین به درک مکانیک آن کمک می‌کند.

مثال:

A cross-sectioned view of the machine helps understand its mechanics.

معنی فارسی کلمه cross-sectioned

: معنی cross-sectioned به فارسی

به معنای برش دادن یک شیء به قسمت‌های مختلف برای نمایش اجزای داخلی است.