معنی فارسی cross-stitching

B1

دوخت صليب کردن، نوعی فعالیت هنری و دستی که در آن با نخ و سوزن الگوهای دوخت صليب ایجاد می‌شود.

The activity of creating designs using cross-stitching techniques on fabric.

verb
معنی(verb):

To embroider with such stitches.

example
معنی(example):

دوخت صليب فعالیتی سرگرم‌کننده است که بسیاری از افراد آن را لذت‌بخش می‌دانند.

مثال:

Cross-stitching is a fun activity that many people find enjoyable.

معنی(example):

او آخر هفته‌هایش را به دوخت صليب الگوهای مختلف می‌گذرانده.

مثال:

She spends her weekends cross-stitching different patterns.

معنی فارسی کلمه cross-stitching

: معنی cross-stitching به فارسی

دوخت صليب کردن، نوعی فعالیت هنری و دستی که در آن با نخ و سوزن الگوهای دوخت صليب ایجاد می‌شود.