معنی فارسی crossmatch
B1آزمایش برای بررسی سازگاری بین خون اهداکننده و گیرنده قبل از انتقال.
A test performed to determine the compatibility of blood types between donor and recipient.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A test of whether the blood of a donor and recipient are compatible.
verb
معنی(verb):
To test whether the blood of a donor and recipient are compatible.
example
معنی(example):
قبل از انتقال خون، نیاز به یک آزمایش مطابقت وجود داشت.
مثال:
Before the transfusion, the blood needed a crossmatch.
معنی(example):
یک آزمایش مطابقت اطمینان حاصل می‌کند که خون اهداکننده با خون گیرنده سازگار است.
مثال:
A crossmatch ensures that the donor's blood is compatible with the recipient's.
معنی فارسی کلمه crossmatch
:
آزمایش برای بررسی سازگاری بین خون اهداکننده و گیرنده قبل از انتقال.
