معنی فارسی crotalic
B1کُراتالِیک، مربوط به یا شبیه به مار زنگی، به ویژه در زمینه صدای آن.
Relating to or resembling the rattlesnake, especially in sound.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صدای کُراتالِیک مار زنگی دیگران را خبر دار میکند.
مثال:
The crotalic sound of the rattlesnake warns others.
معنی(example):
گونههای کُراتالِیک به خاطر صدای منحصر به فردشان شناخته شدهاند.
مثال:
Crotalic species are known for their unique sound.
معنی فارسی کلمه crotalic
:
کُراتالِیک، مربوط به یا شبیه به مار زنگی، به ویژه در زمینه صدای آن.