معنی فارسی crotalo

B1

نوعی از مارهای زنگی که در برخی نواحی زندگی می‌کند.

A specific term used to refer to rattlesnakes, particularly in the context of their habitats.

example
معنی(example):

کرتالو نوعی مار زنگی است که در مناطق مختلف یافت می‌شود.

مثال:

The crotalo is a type of rattlesnake found in various regions.

معنی(example):

مردم اغلب کرتالو را با مارهای غیر سمی اشتباه می‌گیرند.

مثال:

People often mistake the crotalo for non-venomous snakes.

معنی فارسی کلمه crotalo

: معنی crotalo به فارسی

نوعی از مارهای زنگی که در برخی نواحی زندگی می‌کند.