معنی فارسی crowdy

B1

crowdy، صفتی که برای توصیف مکانی که پر از جمعیت است و شلوغ می‌باشد، به کار می‌رود.

Describing a place that is full of people, resulting in congestion or a crowded atmosphere.

noun
معنی(noun):

A thick gruel of oatmeal and milk or water.

example
معنی(example):

این رویداد آنقدر محبوب بود که بسیار شلوغ شد.

مثال:

The event was so popular that it became very crowdy.

معنی(example):

در ساعات اوج، خیابان‌ها با توریست‌ها شلوغ می‌شوند.

مثال:

During peak hours, the streets become crowdy with tourists.

معنی فارسی کلمه crowdy

: معنی crowdy به فارسی

crowdy، صفتی که برای توصیف مکانی که پر از جمعیت است و شلوغ می‌باشد، به کار می‌رود.