معنی فارسی crowned heads
C1افراد سلطنتی و دارای تاج که نقشهای مهمی در حیات سیاسی و اجتماعی ایفا کردهاند.
Royal figures who wear crowns, often involved in governance and historical events.
- NOUN
example
معنی(example):
سران تاجدار اروپا برای بحث در مورد سیاست ملاقات کردند.
مثال:
Crowned heads of Europe met to discuss politics.
معنی(example):
سران تاجدار در شکلدهی به تاریخ تأثیرگذار بودند.
مثال:
The crowned heads were influential in shaping history.
معنی فارسی کلمه crowned heads
:
افراد سلطنتی و دارای تاج که نقشهای مهمی در حیات سیاسی و اجتماعی ایفا کردهاند.