معنی فارسی crowning glory
B2نقطه اوج، بهترین و مهمترین قسمت یا دستاورد یک فرد یا چیز.
The most impressive or successful achievement in someone's life or work.
- IDIOM
example
معنی(example):
نقاشی او نقطه اوج نمایشگاه بود.
مثال:
Her painting was the crowning glory of the exhibition.
معنی(example):
برنده شدن در قهرمانی نقطه اوج او بود.
مثال:
Winning the championship was his crowning glory.
معنی فارسی کلمه crowning glory
:
نقطه اوج، بهترین و مهمترین قسمت یا دستاورد یک فرد یا چیز.