معنی فارسی cruciate
B2کروشیته به معنی متقاطع و در آناتومی به ساختارهایی که به شکل متقاطع به هم میرسند اشاره دارد.
Cross-shaped or crossing; often refers to anatomical structures.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To torture; to torment.
adjective
معنی(adjective):
In the form of a cross; cruciform.
معنی(adjective):
Overlapping or crossing.
معنی(adjective):
Tormented.
example
معنی(example):
لیگامنتهای «کروشیته» برای ثبات زانو مهم هستند.
مثال:
The cruciate ligaments are important for knee stability.
معنی(example):
در آناتومی، «کروشیته» به ساختارهایی اشاره دارد که بر روی هم متقاطع میشوند.
مثال:
In anatomy, the cruciate refers to structures that cross each other.
معنی فارسی کلمه cruciate
:
کروشیته به معنی متقاطع و در آناتومی به ساختارهایی که به شکل متقاطع به هم میرسند اشاره دارد.