معنی فارسی crumbies
B1به تکههای کوچک و ریز مواد زائد یا باقیماندهها اشاره دارد.
A playful term for small bits or remnants often associated with eating.
- NOUN
example
معنی(example):
صندلی قدیمی پر از تکههای غذایی از سالها استفاده بود.
مثال:
The old chair was filled with crummies from years of use.
معنی(example):
زمین بعد از خوردن تنقلات پر از تکههای ریز بود.
مثال:
The floor was covered in crummies after the snack.
معنی فارسی کلمه crumbies
:
به تکههای کوچک و ریز مواد زائد یا باقیماندهها اشاره دارد.