معنی فارسی crumps
B1تکههای کوچک یا ذراتی که از چیزی جدا میشوند، به ویژه در زمینه غذا یا مواد شکسته.
Small pieces or fragments that result from breaking something larger, often used in the context of food or debris.
- noun
noun
معنی(noun):
The sound of a muffled explosion.
example
معنی(example):
کرامپس تکههای کوچک یا قطعاتی هستند که از یک کل بزرگتر شکسته میشوند.
مثال:
Crumps are small pieces or bits that are broken off from a larger whole.
معنی(example):
او پس از میانوعده، کرامپها را از روی زمین جمع کرد.
مثال:
She swept up the crumps from the floor after the snack.
معنی فارسی کلمه crumps
:
تکههای کوچک یا ذراتی که از چیزی جدا میشوند، به ویژه در زمینه غذا یا مواد شکسته.